نگا هی به نقد (انتقاد) و نقادان
داکتر ظا هرحکمی داکتر ظا هرحکمی

 

    

     بنده نی راقمو نی از قلم بد ستا نیست که بتواند با  نوشته ونظر خو یش  توجه و علاقه مفرط علمی وادبی شما خوانندگا ن را جلب  نموده  و به  نوشته  وارایه  نظرم  با لیده  در جهت پا دا ش وا فرینش  پاه بگذارم . به همه حال موضوعی را که  خد مت  تان  پیشکش  میدارم  پژوهشی نبوده  اعداد  و ارقام ، نظرات سا یرین  شا مل  ان  نبوده  صرف  نظر  وعقید ۀ  خودم می باشد .

     خواستم درمورد نقد ونقادان دررابط به ابعاد مثبت ومنفی وجهات اصلاحی وکنجکاوی

به موضوع متذکره خدمت تان  ابرازنظر داشته اندکی گو شۀ از علاقۀ پنهانی شما عزیزان را در خانش به ان معطوف  بدارم.

        باید علاوه نمایم که منظورم از تبصره بالای نقد یکه از طرف فلان شخص در فلان مورد صورت گرفته است  نقدی داشته باشم ویا کدام مشخص نقاد رامورد تاخت وتاز خود قرار دهم  چنین نبوده و نمی خواهم  که با شد. علت انرا در زیر خد مت تا ن خواهم  ارایه داشت . گاه گاهی به بعضی ازسایت های انترنتی افغانی سری میزنم وبا نقدهای طور مثال  نقد احمد بالای محمود ومکرر ازمحمود بعنوان جواب به احمد و باز ازاحمد به محمود که شکل  د یا لوک  را گرفته در نتیجه  تقریبا  باعث  از بین رفتن  محتوای  اصلی  موضوع مورد نقد واقع  شده  با ایجاد  کلمات توحین امیز و احانت بار، جانب دادن یک دگر با یک حزب و سا زمان  مخـــــا لف  نظر خود ش، بــرعقده کشا یهای  عقید تی و خصومت دور ازفرهنگ  و دانش  منصوب مید ارند . یقین  دا رم  که  شما  خا نندۀ  محترم  نیز به همچو نوشته  ها و سرگرمی ها ی د لخراش ونا معقول بر خورده  و بـــا عث تأ سف وتأ ثر تا ن  قرار گرفته است . البته  نبا ید از یا د  ببریم  که هر گاه  نقد  برویت  صد ق و صفا  بدون اغراض سو ابـــراز میشود  یقینا  بر وسعت  وبـــهتری  موضوع   واقع  شده  د ر تشو یق و ترغیب هر دوجا نب( مولف ونقاد)  چه بشکل  تحریری و یا شفاعی افزایش  بعمل امده منجر به شفافیت و نزدیک شدن هردوجا نب در رابط به موضوع بصورت  گسترده و علمی ان  شده  که در اخذ معلو مات وغنی بخشیدن در همچو مشاجره ها وبحث ها  میتواند به خاننده گان  نیز مفید یت ببخشد .

      از نقد یا  بعبارۀ  دگر تا حد بیش انتقا د خو شم  می اید .  بلخصوص  نقدی  که جهات اصلاحی داشته و در مفیدیت و بهتری موضوع مربوط به نقد  صورت  گرفته  باشد.  قابل  پذیرش وتوسعه دانسته  در همکاری و هم دستی  انتقا د کننده  و انتقاد شونده ارتباط  قلمی  و غیر قلمی را ایجاد کرده که ازدا نش همد گردراصلاح وانکشاف مثبت موضوع با بکار

بردن روشهای علمی وادبی کوشیده که انرایک عمل کردمثبت قبول نموده موردتاید میدانم.

      نقد سبب با زنگری دقت وتوجه دقیق دوباره  شخص با لای  نوشته ، عمل  و یا سخن میگردد. اگر  در اجرا وتعمیل کار، روش،سخن،ارا یۀ مفکوره  ویا  نوشته وغیره هر قدر  دقت  عمیق و مکرر صورت میگیرد  به همان  اندازه  موضوع  مورد  نظر درست تر و عاری از انتقا د ها بوده میتواند. علاوه  بران  نقد در تحرک و دقت به ان  موثریت  داشته انسان را وا میدارد تا بخاطرجلوگیری ازانتقاد سعی بخرچ دهد تا نواقص ومعا یب را رفع و زمینۀ انتقاد را تا حد ممکن از میا ن بر دارد . ولی با این  د قت کامل باز هم  گا هگاهی خلا ها در کار، نوشته، سخن وغیره  پیش می اید که نا گزیر با نقاد  یا انتقاد کننده  هم نوا شده درجهت اصلاح ان صادقانه سعی صورت گیرد.

    بنظر بنده هر شخصی که  یک موضوع را مورد نقد قرار میدهد باید صورت ا صلاح انرا مستدل با دلایل عملی دور از حسادت وسوی نظر با خود داشته باشد تا بتواند نقد خود را در برابر سوالها  و دلایلی  که از طرف  مولف و یا شخص دگر ارایه  میگردد. جواب منطقی  و قا بل  قبول در جهت  اصلاح  مو ضوع  گفته  و از د یا لوگ   شد ن  موضوع  جلوگیری بعمل اید. درغیر ان  نباید باعث تخریش فکرو ضیاع وقت دگران صورت گیرد

    بار ها دیده شده که بعضی نقدگرا ها همیشه خود را حق بجانب دا نسته و درنقد  خود با دلایل ضعیف و بی مورد اسرار دا شته با عث اخلال و تا ثر وتاسف انسان  میگرد ند. گا ه گاهی مشاهده  شده  که بعضی ازنقا دگرا ها  بخا طر خود نما یی وخود  خواهی  به عنوان  یک انسان پر دانش و متبحر خویش را تبارز داده  وفکر میکند که یک کار مثبت فرهنگی را در رابط  به اصلاح موضوع کرده میباشد. این نوع نقد ها یا انتقاد ها اکثرا بخاطر برهم زدن  نوشته ها یا سخن رانیهای  سیاسی وغیره  برویت حسادت  یا قلم  فرسا یی  بی مورد  صورت میگیرد. که نباید به ان توجوی  صورت گیرد.

خلاصه اینکه نقد  وانتقاد ها  قسمیکه در فوق تذکار  یافت  در ابعادوسیع در زمان مختلف بروی  ملحوظات شخصی  نیزببا ر می اید  که  گا هی موثر  وگا هی  غیر موثر حتی  به کار شکنی و خصم  طرفین ( نقاد و نقد شونده) واقع شده  به جرا ید  و رسانه  و جرگه ها  سرایت کرده موجب سر و صداهای  بسطح ملی وحتی  بین المللی  بلخصوص  در مورد سیاست بصورت پیشرفته و قابل تعمق  جدی واقع شده که چنین نوع انتقاد ها  به نحوی از انها گاهی  به نفع جامعه و گاهی به نفاق زدایی هاو تشنج در اجتماع می اتمامد.

      انتقاد و انگشت گرفتن به اعمال دگران چه به دولت، اجتماع ویا شخص ممکن ساده و بی تکلیف باشد . ولی از نظر من ساده نبوده  انسان قبل از اینکه د نبال انتقاد و حرف زنی  به  د گران  به  اغازد  لازم است  نخست در جهت  قضا وت بر  اعمال ، روش و کنش و دانش  خود تا  اینکه در برابر با همقطاران و لو هر کی با شد  نظر اند ازی  نموده  وسعی  بدارد  تا  دانش  خود را به  داوری وجدان  پاک مورد ارزیابی  قرار داده بر مبنای  نتایج حاصله از قضاوتش دنبال انتقاد ، توصیف  ویا  تمجید  دگران زبان  گشا یی و قلم فرسایی  نما ید .  در صورتیکه  شخص منتقد از اوان  شناخت دست  راست وچپ نتوانسته مطابق بسا ط  و توان خود  اندک خدمتی را در عر صۀ فرهنگ  وغیره که مردم و جامعه  به ان افرین گفته  پشتی بان  باشند نموده باشد و بر عکس حیا ت  خودرا در زیرسایۀ  د گران به خوشگزانی  ویا تنبلی  چو یک پرازیت مفت خور متضرر به  جامعه  سپری  نموده  با شد بهتر است به نقد یا انتقادات چنین انسانها  ارزشی داده  نشود.

هر گاه  چنین نوع  اشخاص در انتقا د از دگران به معرفی  خود منحیث  شخص خود اگاه (بنظر خودش)بمیدان  انتقاد بخاطر ایجاد تشنج توحینی و دل سردی  فرهنگیان ( اب خیت کرده ماهی بگیرد )که دشمنان مردم  ومیهن همیشه منتظر واغتنام  به چنین فرصت ان هم بشکل گستردۀ ان میبا شند عرض اندام  نماید باید نظر و نقد یا انتقاد انها هر چه زود تر در نطفه خنثی و از گسترش ان جلوگیری و به ان ارزش داده نشود.

      به نقادانی که  درعرصۀ فرهنگ منحیث اشخاص صادق منصف در کلام ، نوشته وحیات اجتماعی  ،سیاسی و غیره با دست اورد های مورد قبول جامعه و انباشته های تجارب بصورت عملی وشناخته شده پیشگام اند یقینن نقد و انتقاد  چینین اشخاص و لو  در هر مورد باشد مثبت وقابل  پذیرش بوده  در موضوع  مورد انتقا د  کاملا مفید وموثر بوده میتوانند. به موجودیت چنین اشخا ص جامعه  نیاز مبرم  داشته امید واریم  در تعداد  همچو اشخا ص  پا ک نفس و خدمت گزار ا فزایش  مثبت بعمل  ا ید تا با شد که از شر  و ضرر اشخاص طماع و حسود که صرف بخا طر خود فکر داشته ونفع  خود را در ضرر دگران میبینند عمل کرده باعث بدختی های جامعه و حتی فامیل خود میگردند.

        مسلم است که هیچ انسان  از  اشتباه وعیوب خالی نبوده (ولو منم ویا خودت) در هر جسم زنده حرص وخود خواهی ( داشتۀ طبعی) بمقدار کم  ویا زیاد وجود داشته  که نمیتوا نیم انرا  نا دیده بگیریم . روی  همین ا ست  که هر یک خود  را حق بجا نب  د انسته  ( به اصطلاح  کور خود و بینای  دگران ) انگشت  انتقاد و اعتراض  را با  دگران می دا شته  باشد  که از این داشتۀ  طبعی رهایی  به مشکل  میسر بوده  میتواند. پیغمبران ، علما ی دینی و یا مذهبی روشنفکران وغیره تا کنون هیچ یک فردی نتوانسته از این داشتۀ طبعی که در وجود موجود و حتی در حا لت  انکشا ف قرار دارد رهایی بیا بد .به هر حال  امید واریم در هرحالتی وهر مفکوری که قرار داریم بیشتر به نفع  جامعه ، فرهنگ ، زیست در فضای صلح  سلم و محبت با زند گی لذت بخش  دور از ابغاض کدورت وحسادت ها منحیث یک انسان صادق اندیشیده عرض اندام نمایم.

                                                       

                                                         به امید پیروزی تان  

 


February 21st, 2010


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسايل اجتماعي